خبر " متناقض‌ترین سبک زندگی جهان سهم پایتخت ایران شد! " | اقتصاد آفرین

خبر " متناقض‌ترین سبک زندگی جهان سهم پایتخت ایران شد! " | اقتصاد آفرین
  • امروز : یکشنبه - 1 تیر - 1404
اخبار اقتصادی امروز : 0

سرخط اخبار اقتصادی

وضعیت بحرانی در بورس | سهامداران بخوانند اعلام وضعیت ویژه در بازار طلا | مردم بخوانند اطلاعیه مهم درباره تمام حساب های بانکی به مردم ادامه نوسانات در بازارهای جهانی/ فعالیت بازار سرمایه از چه زمانی از سرگرفته می‌شود؟ توزیع گسترده روغن از دو روز آینده بمب خبری؛ سوخت در این شهرهای ایران رایگان شد حال اساسی دوست شرقی به ایران زیر آتش جنگ زلزله بود یا انفجار؟ بازدید رئیس سازمان ثبت اسناد و املاک کشور از اداره ثبت شهرستان شهریار پرونده عناصر مرتبط با دشمن در سریع‌ترین زمان ممکن به سرانجام برسد اعلام آخرین فرصت به فریب خوردگان برای معرفی خود فریب‌خوردگان در مهلت تعیین‌شده خودشان را معرفی کنند پرونده‌های وطن‌فروشان خارج از نوبت رسیدگی می‌شود اعترافات یک جاسوس اسراییلی مقابل رئیس قوه قضاییه یارانه معیشتی و حقوق‌ها رسماً واریز شد خبر فوری و مهم درباره ساعت کاری بانک ها اعلام شد وزیر پزشکیان دل همه بازنشستگان را شاد کرد قیمت طلا ۱۸ عیار امروز اعلام شد (۳۱ خرداد) سازمان تامین اجتماعی بازنشستگان را تنها نگذاشت دود برخاسته از جنوب تهران ناشی از چیست؟ مهلت تحویل سکه‌های پیش‌فروش شده تمدید شد پس از یک هفته نرخ طلا و سکه اعلام شد/ بذرافشان: شهروندان صبوری کنند ارسال صیفی‌جات برای مناطق کم تولید و مسافرپذیر خبری از کمبود نان و مواد غذایی در شهرهای مسافرپذیر نیست


2
متناقض‌ترین سبک زندگی جهان سهم پایتخت ایران شد!
  • کد خبر : 544493
  • 07 خرداد 1404
متناقض‌ترین سبک زندگی جهان سهم پایتخت ایران شد!

روزنامه شرق: در دل برج‌های سیمانی، میان دود و بوق، در سایه کوه‌هایی که هنوز سر به آسمان دارند، شهری زیست می‌کند که میلیون‌ها انسان در لایه‌هایش نفس می‌کشند؛ شهری به نام تهران. شهری که چون آینه‌ای هزارپاره، هر تکه‌اش روایتی‌ است از نیاز، آرزو، رنج و امید. اگر بخواهیم تهران را از منظر هرم نیازهای […]

روزنامه شرق: در دل برج‌های سیمانی، میان دود و بوق، در سایه کوه‌هایی که هنوز سر به آسمان دارند، شهری زیست می‌کند که میلیون‌ها انسان در لایه‌هایش نفس می‌کشند؛ شهری به نام تهران. شهری که چون آینه‌ای هزارپاره، هر تکه‌اش روایتی‌ است از نیاز، آرزو، رنج و امید. اگر بخواهیم تهران را از منظر هرم نیازهای مازلو بنگریم، آنگاه با شهری مواجه می‌شویم که آدم‌هایش نه‌فقط در ترافیک بزرگراه‌ها، که در پیچ‌وخم نردبان نیازها نیز درگیرند.

171505340

طبقه نخست: بقا در هیاهوی دود و خستگی

در جنوبی‌ترین محلات تهران، جایی که عطر نان تازه با بوی اگزوز آمیخته است، نیازهای فیزیولوژیک هنوز واژه‌هایی پررنگ‌اند: آب، برق، نان و هوا. در آپارتمان‌های تنگی که گرمایش‌ آنها زمستان را به خواب زمستانی نمی‌برد و سرمایشان استخوان می‌ساید، ساکنان هر روز با ابتدایی‌ترین پرسش‌ها از خواب برمی‌خیزند: «امروز چه بخوریم؟ و فردا اجاره‌ خانه را چگونه پرداخت کنیم؟». در حاشیه‌های شهر، نیاز به خوراک و سرپناه، هنوز یک دغدغه واقعی‌ است، نه یک مسئله فلسفی. اما آن سوی دیگر شهر، در برج‌های براق شمال تهران، حتی رژیم غذایی هم به دغدغه‌ای برای حفظ «فرم» بدل شده است. در همان هرم، طبقه نخست، دو تصویر متضاد: بقا و رفاه.

خیابان-کریم-خان-زند-26

طبقه دوم: امنیت، واژه‌ای لرزان

آیا کودکی که صدای درگیری شبانه را در کوچه‌شان شنیده، امنیت را می‌شناسد؟ یا کارمندی که هر روز بیم آن دارد که با اخراج ناگهانی، پایه‌های زندگی‌اش فروبپاشد؟ در تهران، امنیت فقط به معنای نبود جرم نیست؛ امنیت شغلی، روانی، اجتماعی و حتی سیاسی، همه در هم تنیده‌اند. خانه‌هایی که با وام و استرس ساخته شده‌اند، قراردادهایی که هر سال، بی‌رحمانه‌تر می‌شوند و آینده‌ای که بیش از آنکه درخشان باشد، پرابهام است. امنیت در تهران، واژه‌ای‌ است لرزان، به‌‌ویژه برای طبقات متوسط و فرودست.

طبقه سوم: تعلق در شهر تنهایی‌ها

تهران، شهری‌ است پارادوکسیکال؛ شهری‌ پر از جمعیت اما تک و تنها. آپارتمان‌هایی که دیوارهایش نازک‌ اما فاصله‌ دل‌های ساکنانش عمیق است. خانواده‌هایی که زیر یک سقف‌اند اما در دنیای مجازی خود پناه گرفته‌اند. در چنین شهری، یافتن «تعلق»، دوست‌داشتن و دوست‌داشته‌شدن، به هنری بدل شده که کمتر کسی استاد آن است. با این حال، تهران پر از جست‌وجو برای همین نیاز است: از کافه‌ها تا انجمن‌ها، از میهمانی‌های دانشجویان تا شب‌نشینی‌های هنرمندان در کوچه‌ پس‌کوچه‌های کریم‌خان. دل‌ها در جست‌وجوی لنگری‌ هستند، تا در دریای بی‌ثبات تهران غرق نشوند.

1397122311495789816904924

طبقه چهارم: احترام، در شهر رقابت‌های بی‌پایان

در شهری که موفقیت به برند لباس، مدل ماشین و نوع گوشی گره خورده است، نیاز به احترام، گاه در رقابت‌های بی‌رحمانه گم می‌شود. کارمندی که برای ارتقای جایگاهی می‌جنگد، هنرمندی که در جست‌وجوی دیده‌شدن است، نوجوانی که در اینستاگرام به‌‌دنبال لایک‌ها و کامنت‌هاست، همه و همه می‌کوشند ارزشمندی خود را در آینه‌ چشم دیگران ببینند. در تهران، احترام ترکیبی‌ است از غرور و اضطراب؛ گاه واقعی‌ است و گاه ساختگی اما همواره خواستنی.

طبقه پنجم: خودشکوفایی، رؤیایی در مه

در میان تمام دود و دغدغه، هنوز هستند افرادی که در حال بالارفتن از پله‌ پنجم‌اند. شاعری که بی‌توجه به چاپ و فروش اشعارش می‌نویسد، چون باید بنویسد. معلمی که با دستمزد ناچیز، کودکان را با خواندن و نوشتن آشنا می‌کند. زن و مردی که از دل آسیب‌ها، هنری ساخته‌اند برای زندگی. اینها ساکنان طبقه‌ خودشکوفایی‌اند؛ همانانی که مازلو، آنها را «کامل‌ترین انسان‌ها» می‌خواند. اما رسیدن به این طبقه، در تهران، آسان نیست. خودشکوفایی در این شهر، یا تجملی‌ است برای بی‌نیازان، یا مقاومتی‌ است برای دلدادگان.

4924893

سخن آخر

تهران شهری‌ است بر پایه‌ یک هرم؛ نه از جنس سنگ و سیمان که از نیازهای انسانی. مردمانش در تکاپوی صعودند، گاه خسته و گاه امیدوار. شاید آنچه این شهر را هنوز زنده نگه داشته، نه برج‌ها و اتوبان‌ها که همین میل همیشگی انسان به «شدن» است؛ شدنی که از نان آغاز می‌شود و به معنا ختم می‌شود.

✅ آیا این خبر اقتصادی برای شما مفید بود؟ امتیاز خود را ثبت کنید.
[کل: ۰ میانگین: ۰]
لینک کوتاه : https://eghtesadafarin.com/?p=544493

💬 نظرات خود را با ما در میان بگذارید

مجموع دیدگاهها : 0
📜 قوانین ارسال نظرات کاربران
  • دیدگاه های ارسال شده شما، پس از بررسی توسط تیم اقتصاد آفرین منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی توهین، افترا و یا خلاف قوانین جمهوری اسلامی ایران باشد منتشر نخواهد شد.
  • لازم به یادآوری است که آی پی شخص نظر دهنده ثبت می شود و کلیه مسئولیت های حقوقی نظرات بر عهده شخص نظر بوده و قابل پیگیری قضایی می باشد که در صورت هر گونه شکایت مسئولیت بر عهده شخص نظر دهنده خواهد بود.