داستان تولید محتوا در تبریز از زبان کارشناس تولید محتوا
خدمات بازاریابی محتوایی (Content Marketing) به زمان هومو ساپینس برمی گردد!
اگر بخواهیم تاریخچهی تولید محتوا را پی بگیریم، به زمانی خواهیم رسید که آدمیزاد برای بار اول تصمیم گرفت آنچه را که در فکرش درحال شکلگیری است به دیگری انتقال دهد. دیوارهای غارهای باستانی، سنگهای بسیار قدیمی، هفت عجایب دنیا، نماهای باستانی، نوشتههای ابتدایی و یادگارانی که از اجداد ابتداییمان در اختیار ما قرار گرفته است و نقشهایی که روی طبیعت از انسان به جای مانده است، محتواهایی هستند که خبر از گذشته آوردهاند. بعدها آدمیزاد از روی همین نقشها و نگارهها پی به آنچه در گذشته رخ داده بود برد. این محتواها دفترچهی خاطراتی بودند از پیدایشها، افولها، انقراضها، جنگها و صلحها.
بعدها انسان به جایی رسید که تصمیم گرفت تمدن تشکیل دهد. تمام آنچه باعث رشد و اهمیت یافتنِ محتوا و تولید آن شده بود با پیدایش تمدن چندین برابر شد. زمانی فرا رسید که انسان با محدود بودن منابع روی زمین و آنچه در اختیارش است روبرو شد و حالا با مفهومی به نام اقتصاد در افکارش درگیر شد و آن را خلق کرد.
چرا اقتصاد؟ چه ارتباطی با تولید محتوا داشته است؟ بیایید اینطور به قضیه نگاه کنیم که بعد از اینکه انسان شروع به رفتار اقتصادی کرد، تمام مفاهیمی که تا آن روز با آنها روبرو بود، رو به تغییر گذاشت و شکل دیگری برایش پیدا کرد. شکلگیری مفهوم اقتصاد همزمان بود با شکلگیری زندگی جمعی و رشد کشاورزی و به وجود آمدن بازارهای مالی برای خرید و فروش. میخواهم این را بگویم که حالا انسان وارد بازار شده است و در دستانش چیزهایی دارد که میخواهد آنها را بفروشد. ابتدا باید حرف بزند و محتوایی را که دربارهی کالاهایش در افکارش حضور دارند به دیگران انتقال دهد؛ دیگرانی که برای خریدِ این کالاها به بازار آمدهاند.
لابد متوجه شدهاید که مفهوم محتوا و تولید محتوا با ورود مفهوم اقتصاد و بازار به زندگی انسانی، شکل خود را تغییر داد و برای اهداف خاصی شروع به رشد و توسعه کرد. در عصر صنعتی، تولید دچار انقلاب عظیمی شد و این بار ماشینهایی وارد زندگانی انسانی شدند که در عرض چند دقیقه میلیونها محصول تولید میکردند و این محصولها برای فروش و مصرف به مصرفکننده نیاز داشتند. میتوان نقطهی عطف تحولات تولید محتوا را انقلاب صنعتی در نظر گرفت. تاثیر این انقلاب بر بازارهای مالی، رفتار تولید کنندگان و مصرف کنندگان همه از تحول بزرگی خبر میدادند که در حال شکلگیری بود و ناگزیر به دنبال همهی اینها محتوا و تولید آن نیز اهمیت روزافزون پیدا میکرد.
در دوران انقلاب صنعتی حجم عظیمی از انواع کالاها تمام زندگی انسان را پر کرد و همین روال تا امروز ادامه پیدا کرد. این کالاها برای مصرف شدن به کسانی نیاز داشت که مجاب به خرید آنها شوند. اینجا نقطهی آغاز تحول مفهومِ بازار، خرید، فروش و تبلیغ برای آن بود. مفاهیم شکلگرفته در زندگی انسانی دچار تحول شده و شکل مدرن به خود میگرفت.
سرمایهدارها وارد بازار شدند و کارخانهها و بنگاههای تولیدی خود را راهاندازی کردند. در کنار تمام اینها مراکزی برای تبلیغ این کالاها وجود داشت. علوم جدید شکل گرفته بود و تعاریف جدیدی از انسان ارائه میشد و براساس همین تعاریف نیز سعی داشتند انسانها را مجاب به خرید و مصرف کنند.
سیستمی درحال شکلگیری بود که اصلیترین ایدهاش این بود که مصرف را در زندگی انسان بالا ببرد تا فروشش بیشتر شود. یکی از اصلیترین ایدههای این سیستم این بوده است که برای انسان نیز آفرینی بکند؛ به این معنا که انسان را مجاب کند به اینکه به یک چیز نیاز دارد و باید آن را بخرد. بنگاههای تبلیغاتی هر روز ایدههای جدیدی برای افزایش فروش خود یافته بودند که با آزمون و خطا به ساختارهای بازار مالی دست پیدا میکردند. ایدهی اصلی تبلیغات در آن دوران این بود که برای فروش بیشتر، محتوای بیشتری تولید کنند بهطوری که همگان با دریافت این محتوا، مجاب به خرید شوند.
تولید محتوا از ان دوران تا نزدیک به سالها معاصر کارکرد تبلیغاتی و مصرفی داشت. به این معنا که مصرف کنندگان با تاثیر از محتوای تولید شده به بازار میرفتند. این محتوا ارزش نسبی داشت اما ایرادش این بود که برای فعلیت یافتن، نیاز به مصرف کننده داشت و خیلی وقتها بازاریابها و تبلیغات گستردهی صاحبان سرمایه، وقت آنها را میگرفت.
این روش بازاریابی و تولید محتوا اصطلاحا قیف بازاریابی نام داشت. محتوا در این نوع بازاریابی هدف نبود؛ بلکه وسیلهای بود در خدمت سرمایه و فروش. به این معنا که تولیدکنندگان، مشتریهای هدف خود را شناسایی میکردند و محتوای مدنظر آنها را تولید میکردند با این هدف که چیزی فروشند. به نوعی میتوان گفت در این نوع بازاریابی وقت مصرفکننده را برای تبلیغ محصول میگرفتند و به مرور این روش بازاریابی با بازخورد منفی مصرفکنندگان روبرو شد. دیگر کار به جایی رسیده که اغلب مصرف کنندگان از کنار تبلیغات چشمگیر و جالب توجه هم با بی اعتنایی میگذرند و در میان برنامههای تلویزیونی هم این بخش از برنامه را رد میکنند تا به کارهای اصلی خود بپردازند.
بعد گذار از آن دوران، تولیدکنندگان محتوا به این مساله پی بردند که آنچه اصالت دارد و باید هدف قرار بگیرد محتوا است نه فروش. بر همین مبنا بیل گیتس مدیرعامل شرکت مایکروسافت در سال ۱۹۹۶ این جمله را بر زبان راند: “محتوا پادشاه است.”
پادشاهی محتوا در واقع به این معنا بوده است که ارتباط فروش و تولید محتوا یک ارتباط دوسویه است و نمیتوان گفت که یکی در خدمت دیگری است. بلکه هردو در نوع خود فعلیت دارند و هرکدام ماهیت مستقل دارند و نمیتوان این دو مفهوم را در خدمت یکی درآورد. اگر هم این مساله مطرح بوده باشد باید بگوییم که این محتوا است که در حال پادشاهی است و حتی ممکن است نوع فروش را نیز تحت تاثیر قرار دهد.
برهمین اساس نوعی بازاریابی در حال شکل گرفتن بود که به آن بازاریابی درونگرا گفته میشد. بازاریابی درونگرا نوعی از بازاریابی است که براساس پادشاهی محتوا شکل گرفته است و ایدهی اصلی این مساله این است که محتوا به خودی خود میتواند دارای اصالت باشد و لزومی ندارد که حتما در مسیر فروش باشد. اما آیا بر فروش تاثیر دارد؟ میتوان گفت بازاریابی درونگرا بیشتر از تولید محتوای سنتی توانسته است با مخاطب ارتباط برقرار کند و بتواند نیازهای او را برطرف کند.
ایدهی بازاریابی درونگرا این است که ما از قبل نیازهای مخاطب را پیشبینی میکنیم؟ چطور؟ اینجا این مساله مطرح میشود که بتوان مخاطب را شناخت. به این معنا که ما بتوانیم مخاطبان خود را از نظر تیپ شخصیتی و علایق و سلایق دستهبندی کنیم و به اصطلاح پرسونای دقیقی از مخاطب ترسیم کنیم و بر همین اساس محتوا تولید کنیم.
تولید محتوا با این روش یک نکتهی مثبت و چشمگیر دارد و آن این است که در این روش تولید محتوا ما دیگر جلوی راه مخاطب سبز نمیشویم و از او نمیخواهیم وقت خود را در اختیار ما قرار دهد، بلکه از قبل برای نیازهای او محتوای با ارزش تولید کردهایم تا زمانیکه او به دنبال جوابی برای سوالهای خود میگردد بتواند ما را پیدا کند. به یک معنا؛ در این روش بازاریابی مخاطب خودش توانسته است ما را پیدا کند. این مساله از این بابت مفید است که هر انسانی بالاخره به انتخابهای خود بیشتر اطمینان دارد و زمانیکه مخاطب تصور کند که خودش ما را پیدا کرده است به یک مشتری وفادار تبدیل خواهد شد. اینجا مرحلهای است که ما مخاطب را تازه به مشتری تبدیل کردهایم، در حالیکه در روش سنتی تمام مخاطبان را به چشم مشتری مینگریستند و این آسیبهای خودش را داشت.
در یک مرحله بعد، مخاطب احساس میکند توانسته است با محتوای تولیدی ما ارتباط برقرار کرده و ثابت بماند. اینجا جایی است که او سایر نیازهای خود را نیز به ذهن آورده و در نهایت در میان محتواهای تولید ما به دنبالش خواهد گشت. در این نوع روش بازاریابی هر مخاطب به یک مشتری تبدیل میشود و نه فقط یک مشتری معمولی، بلکه یک مشتری وفادار که برایاکثر نیاهایش به ما روجوع میکند و در یک مرحله بالاتر میتواند ما را تبلیغ کند و مشتریهای بیشتری برای محتوا پیدا کند.
راهی که بازاریابی درونگرا ترسیم میکند در نهایت به جایی منتهی میشود که هر مخاطب به یک مشتری وفادار و در عین حال یک تبلیغگر یاpromoter تبدیل میشود و قیف بازاریابی محتوا به یک چرخه تبدیل میشود. این چرخه در نهایت باز به تولید محتوا و پادشاهی آن باز میگردد و همینطور ادامه خواهد داشت.
همهی اینها را گفتیم تا برسیم به این نقطه که بتوانیم تصویری را از تولید محتوا، براساس منابع و آنچه از پنجرهی خویش دیدهایم، برای شما رسم کنیم تا بتوانیم با رویکردی مشخص، به تولید محتوا در تبریز بپردازیم.
بازاریاب محتوا در تبریز با توانایی هک رشد
مصائب خرید سنتی را بچههای دهه ۶۰ و ۷۰ بهتر یادشان است. زمانی برای خرید باید شال و کلاه میکردی و ساعتها در بازار و بین مغازهها صرف میکردی و در نهایت احیانا چیزی نصیبت نمیشد. اما سالهاست که فضای مجازی گستردهتر شده است و کسبوکارهای کوچک خانگی درحال رشد و بالندگی هستند. از مزایای خرید اینترنتی همین بس که انواع فروشگاهها و لوازم موردنیاز در مقابل کاربر وجود دارد که دیگر نیازی به تلف کردن وقت در بین انواع مغازهها وجود ندارد. اینجا دیگر میتوان با یک کلیک تمام مغازهها را دور زد و قیمتها را مقایسه کرد.
صحبت از فروشگاه اینترنتی و استارتآپ که باشد سر و کله ی کلمهی هک رشد در استخدام کارشناس تولید محتوا در تبریز پیدا میشود. هک رشد یا به اصطلاح لاتین Growth Hacking به معنای این است که کاربران را نه از روش بازاریابی سنتی، بلکه توسط دیتا و آمار و اطلاعات بهروز. برخی معتقدند که هکر رشد بهتر است فرآیندگرا نبوده و به نتیجه بیشتر بها بدهد. استدلالشان هم این است که هکر رشد باید بتواند ذهن خودش را با ذهن وسواس یک بازاریاب سنتی همذات پنداری دهد تا بتواند محتوای موردنیاز مخاطب را پیشبینی کرده و تولید کند. یکجورهایی همان بحثهای بازاریابی درونگرا اینجا هم مطرح میشود.
تولید محتوا در تبریز، به هکرهای رشد احتیاج دارد تا بتواند در مسیر توسعه باشد. هک رشد از مدیریت تا بازاریابی و استفاده از تکنولوژی یک راه بلنو و درازی پیش رویش دارد.
اولین مشتریهای استفاده از هک رشد استارتآپهایی مثل دراپباکس، هاتمیل و ایربی انبی بودند؛ این استارتآپها با تغییرات درونی باعث رشد استفادهکنندههایشان از این محصول گردیدند.
این افراد با دو ذهنیت نسبت به خلق تغییر اقدام کرده بودند: بازتعریف تولید در فضای دیجیتال و بازتعریف توزیع در فضای دیجیتال.
به نوعی میتوان این نکته را پررنگ دید که این استارتآپها بتهای قبلی را شکسته بودند تا بتوانند تولید و توزیع را از نو در فضای دیجیتال بازتعریف کنند و طرحی نو دراندازند.
هک رشد در فضای تولید محتوا در تبریز به چند شاخص مهم برای گسترش و توسعه نیاز دارد. جذب کردن مشتری و مخاطب نو؛ چرخهی از بازاریابی محتوا و تولید محتوا در تبریز میتواند روبه جلو حرکت کند، این مساله زمانی میتواند بهطور بهتر محقق شود که ایدهی همذات پنداری با مخاطب بتواند بیشتر در ذهن تولید کنندهی محتوا نقش ببندد. ترسیم شخصیت و کاراکتر برای مخاطبان و به اصطلاح شناخت پرسونای مخاطب، میتواند در بهینه بودن محتوا نقش مهمی داشته باشد.
مسالهی بعدی این است که استارتآپها در تبریز بتوانند مخاطبان احتمالی خود را شناسایی کنند؛ ما در هر بستری و در هر جریانی یکسری اشخاص خاکستری و بیتفاوت سراغ داریم. با شناخت مخاطبان احتمالی، این امکان به وجود میآید تا بتوان با آنها رابطهی معنادار برقرار کرده و این ارتباط را به رشد رساند.
مورد بعدی که در فضای تولید محتوای تبریز مغفول مانده این است که مخاطبانی که به مشتری تبدیل شدهاند بهطور حرفهای و فوقالعاده حفظ نمیشوند و معمولا بعد از مدتی دلسرد شده و میروند. حفظ ارتباط سازنده با مخاطبان کسبوکار بهتر میتواند در تدوام رشد و سوددهی موثر باشد.
در انتهای چرخه به این میرسیم که استارتآپها باید بتوانند ایدههایی در کسبوکارشان اجرا کنند که مخاطبان کسلوکارشان را بهطور خودجوش تبلیغ کنند. شرکتهای بزرگی مانند آمازون و ایبی که زمانی استارتآپ کوچکی بودند نیز راهشان از این چرخه و مسیر گذشته است.
آموزش تولید محتوا در تبریز با داستان پرداخت کرایه تاکسی
نگاه نو در تولید محتوا میتواند به یگانگی محتوا بینجامد مثلا تولید پادکست در تبریز برای اینستاگرام! این مساله بیشتر مرهون این است که تولید محتوا در فضای تبریز بتواند مخاطب خود را بشناسد و با آنها ارتباط سازنده برقرار کند. کسی را تصور کنید که سوار تاکسی شده و بارها این مساله برایش پیش آمده که پول نقد همراه خود نداشته باشد و یا کم باشد. اپلیکیشنی در فضای تولید محتوای تبریز طراحی شده است به نام “تومن”. این اپلیکیشن به درد کسانی میخورد که ترجیح میدهند جز گوشی چیزی با خودشان در جیبهایشان حمل نکنند و یا کسانیکه پول خورد ندارند یا کلا پول همراهشان نیست.
سازندگان این اپلیکیشن ادعا میکنند که بیش از دههزدر دستگاه تاکسی در این سیستم ثبت شدهاند و روزانه نیز بر تعداد پذیرندگان افزوده میشود. تومن یک شرکت دانشبنیان در تولید محتوا در تبریز است و برای توسعهی وب تلاش میکند. هشتهی مرکزی این شرکت در تهران است.
در سال ۹۷ فعالیت اجرائی این اپلیکیشن در تهران، کرج، رشت و کرمان شروع شد و در سال ۹۸ به تبریز و اصفهان رسید. این اپلیکیشن بهطور سراسری بیش از سیصدهزار کاربر را پذیرفته است و چهلهزار دستگاه تاکسی فعال دارد.
اینفلوئنسری تولید محتوا در فضای دیجیتال مارکتینگ تبریز
شرکت تولید محتوا در تبریز یا تولید محتوا توسط اینفلوئنسر، مسئله این است.
واژهی اینفلوئنسر یعنی کسی که تاثیرگذار است. رابطهای که در فضای مجازی شکل میگیرد براساس لایک و کامنت است. ارتباطات انسانی امروز عوض شده است و در بستر فضای مجازی به شکل دیگری ظهور کرده است. امروزه به جای حرف زدن چت میکنیم و بهجای ابراز احساسات لایک میکنیم و کامنت میگذاریم. هرچه تعداد لایکها و کامنتها بیشتر باشد بهمعنای این است که ارتباط عمیقی هم وجود دارد؛ این را سازندگان اپلیکیشنهای اجتماعی میگویند.
الگوریتمهایی که گوگل و اپلیکیشنهای اجتماعی طراحی کردهاند نیز بر این مساله استوار است: مخاطب چهکار میکند و چه میخواهد؟
ارتباط انسانی در فضای مجازی به نوعی ارتباط بدل شده است که در آن اصل بر این است که نمایش برقرار باشد و عدهای مصرفکنندهی این نمایش باشند. مصرف نه صرفا به معنای پول خرج کردن، بلکه حالا در فضای مجازی از سبک زندگی بگیر تا نوع راه رفتن و یا سفر کردن در حال مصرف شدن است. به این معنا که مردم نگاه میکنند، الگو میگیرند و در زندگی اجرا میکنند. این فرآیند آنقدر سریع و ناخودآگاه در حال اتفاق افتادن است که مخاطب معمولا در حین مصرف متوجه نیست که دارد مصرف میکند.
بلاگرها و اینفلوئنسرها در فضای مجازی انواع ایدهها را میتوانند اجرا کنند. فضای تولید محتوای تبریز و آذربایجان شرقی هنوز بهطور حرفهای به مخاطبشناسی روی نیاورده است؛ و به همین سبب است که در بسیاری از شاخههای اینفلوئنسری با بستری خالی از ایده و فکر روبرو هستیم که چنوان رشد چشمگیری نداشته است.
بهنظر میرسد شناخت مخاطب با بررسی رفتار انسانی در تمام شئونِ آن و چند نکته مهم دیگر در نوشتن محتوای حرفه ای کمک کننده باشد و هزینه تولید محتوا در تبریز را به خوبی کاهش می دهد و می تواند با تولید محتوای سئو شده (سئو محتوا) و خوب بازدید سایت را بیشتر کند.
برای تولید محتوا و بازاریابی محتوا در تبریز با مهندس داود یوسفی (۰۹۰۲۱۹۰۹۹۹۰) تماس بگیرید
با سلام
شرکت تولید محتوا در تبریز معرفی کنید که به صورت حرفه ای باشن و هم قابل اعتماد و تست شده در بازار
ممنونم
سلام مهندس شیروانی عزیز
تیم تولید محتوا در تبریز اقتصاد آفرین آماده خدمت رسانی به شما هستند 😍
همراه اقتصاد آفرین باشید
سلام
برای استخدام کارشناس تولید محتوا (محتوانویس و محتواگذار) در تبریز چه کاری باید انجام بدم؟
از شما سپاسگزارم
سلام جناب جمال نوری بزرگوار
کارشناس تولید محتوا در تبریز باید تجربه و کیفیت خیلی خوبی ارائه بده چون تقاضا نسبت به سایر استان ها خیلی کمه 😎
ظهرتون بخیر
هزینه تولید محتوای متنی در تبریز را لطفا اعلام کنید؟
سلام رایا جان
هزینه ها متغییر از کلمه ای ۳۰ الی ۳۳۰ تومان هست 😘
تولید محتوا در تبریز پیشرفت کرده عزیزدل
دوره جامع آموزش بازاریابی تولید محتوا در تبریز هم معرفی کنید
با تشکر
سلام فرامرز جان
دوره جامع آموزش بازاریابی تولید محتوا در تبریز با کیفیت که الان ارائه بشه من نمیشناسم 🧐
خواستی خصوصی یاد بگیری اقتصاد آفرین در خدمت شماست
لطفا در مورد سوالات زیر هم مطلب بزارید:
چگونه می توانیم با تولید محتوا بازدید سایت را بیشتر کنیم؟
ویژگی های یک محتوای خوب چیست؟
فرایند سئو محتوا چگونه است؟
آیا تولید محتوا بهترین روش برای افزایش بازدید سایت است؟
خدمات ما در زمینه تولیده محتوا به چه صورت است؟
آیا سایت بدون سئو و محتوا می تواند بازدید زیادی داشته باشد؟
سلام کارفرما عزیز
چشم، درباره موارد ذکر شده هم مطالبی ارائه خواهیم کرد 🤩
مطالب تولید محتوا در تبریز را از اقتصاد آفرین دنبال کنید